Al-Anbiyaa

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Abolfazl Bahrampour

Play All
# Translation Ayah
1 مردم را وقت حسابشان نزديك شده و آنها همچنان در غفلت و بى‌خبرى رويگردانند اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ
2 هيچ پند تازه‌اى از پروردگارشان برايشان نيامد مگر اين كه بازى‌كنان آن را گوش دادند مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ
3 در حالى كه دل‌هايشان [به دنيا] مشغول بود. و آنها كه ظلم كردند، پنهانى نجوا كردند كه: آيا اين جز بشرى مانند شماست؟ آيا ديده و دانسته به جادو روى مى‌آوريد لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ
4 [پيامبر] گفت: پروردگار من هر گفتارى را در آسمان و زمين مى‌داند، و شنواى دانا اوست قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
5 بلكه گفتند: خواب‌هاى پريشان است، بلكه آن را بر بافته، نه بلكه او شاعر است. پس بايد براى ما معجزه‌اى بياورد همان گونه كه پيشينيان فرستاده شدند بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ
6 قبل از آنها [نيز مردم‌] هيچ شهرى كه آنها را هلاك نموديم، [به معجزه‌هاى ما] ايمان نياوردند، پس آيا اينان ايمان مى‌آورند مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ
7 و پيش از تو نيز نفرستاديم مگر مردانى را كه به آنها وحى مى‌كرديم. پس اگر خود نمى‌دانيد از اهل ذكر [و كتاب دانان‌] بپرسيد وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
8 و آنان را جسدى قرار نداديم كه طعام نخورند، و عمر جاويدان هم نداشتند وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ
9 سپس وعده‌ى خود را بر آنها محقق كرديم و آنها و هر كه را خواستيم نجات داديم و تجاوزكاران را هلاك نموديم ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ
10 همانا ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است، آيا نمى‌انديشيد لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
11 و چه بسيار شهرهايى را كه [مردمش‌] ستمكار بودند درهم شكستيم و پس از آنها قومى ديگر پديد آورديم وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ
12 پس چون عذاب ما را احساس كردند، به ناگاه از شهر مى‌گريختند فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ
13 [به استهزا گفته مى‌شد]، نگريزيد و به زندگى خوش و به خانه‌هاى خود برگرديد تا شايد [فقرا] از شما حاجت خواهند [و شما هم ندهيد] لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ
14 گفتند: اى واى بر ما، كه ما واقعا ستمگر بوديم قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ
15 سخنشان پيوسته همين بود تا آنان را درو كرديم و خاموش ساختيم فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ
16 و آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است بازى‌كنان نيافريديم وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ
17 اگر مى‌خواستيم مشغوليتى بگيريم، قطعا آن را از نزد خود اختيار مى‌كرديم لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ
18 بلكه حق را بر سر باطل مى‌افكنيم پس آن را درهم مى‌شكند و ناگهان آن نابود مى‌گردد. واى بر شما از آنچه وصف مى‌كنيد بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ
19 و هر كه در آسمان‌ها و زمين است از آن اوست، و كسانى كه نزد اويند از پرستش وى سرباز نمى‌زنند و ملول نمى‌شوند وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ
20 آنها شب و روز بى‌هيچ سستى تسبيح مى‌كنند يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ
21 آيا براى خود خدايانى از زمين اختيار كرده‌اند كه آنها حيات دوباره مى‌دهند أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنشِرُونَ
22 اگر در زمين و آسمان غير از خداى يگانه خدايان ديگرى مى‌بود، قطعا زمين و آسمان تباه مى‌شد. پس منزّه است خدا- صاحب عرش- از آنچه وصف مى‌كنند لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ
23 [خدا] از آنچه مى‌كند بازخواست نمى‌شود، ولى آن‌ها بازخواست مى‌شوند لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ
24 آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‌اند؟ بگو: برهانتان را بياوريد. اين [حجت خواهى‌] سخن و تذكار كسانى است كه با منند و تذكار كسانى است كه پيش از من بودند. اما بيشترشان حق را نمى‌شناسند و لذا از آن رويگردانند أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ
25 و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم جز اين كه به او وحى مى‌كرديم كه: خدايى جز من نيست، پس مرا بپرستيد وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ
26 و گفتند: خداى رحمان فرزندى گرفته است، منزّه است او، بلكه [فرشتگان و اوليا] بندگانى ارجمندند وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ
27 كه در سخن بر او پيشى نمى‌گيرند و به فرمان او كار مى‌كنند لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ
28 آنچه پيش رو و پشت سرشان است مى‌داند، و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد شفاعت نمى‌كنند و از مهابت او هراسانند يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ
29 و هر كه از آنها بگويد: من معبودى غير از خدا هستم، او را به جهنم كيفر مى‌دهيم. [آرى‌] ستمكاران را اين گونه سزا مى‌دهيم وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ
30 آيا كسانى كه كافر شدند، نديدند كه آسمان‌ها و زمين بسته بودند [و آب و گياه نمى‌دادند] و ما آنها را شكافتيم و هر چيز زنده‌اى را از آب پديد آورديم؟ پس آيا ايمان نمى‌آورند أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ
31 و در زمين كوه‌هايى استوار نهاديم تا زمين آنان را نلرزاند، و در آن راه‌هايى فراخ پديد آورديم تا راه خود را بيابند وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ
32 و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، ولى آنها از [مطالعه‌] نشانه‌هاى آن رويگردانند وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ
33 و اوست آن كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد، كه هر كدام در مدارى معين شناورند وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
34 و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] مقرر نكرديم، آيا اگر تو مردى آنها جاويد مى‌مانند وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ
35 هر نفسى چشنده‌ى مرگ است، و شما را با خير و شر مى‌آزماييم آزمونى [ويژه‌]، و به سوى ما بازگردانده مى‌شويد كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ
36 و كسانى كه كافر شدند، چون تو را ببينند جز به مسخره‌ات نگيرند [و گويند]: آيا اين همان كس است كه خدايانتان را [به بدى‌] ياد مى‌كند؟ در حالى كه آنان خود ياد خداى رحمان را منكرند وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ
37 انسان [گويى‌] از شتاب آفريده شده است! به زودى آيات خود را به شما نشان مى‌دهم، پس عجله نكنيد خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ
38 و مى‌گويند: اين وعده [ى قيامت‌] كى خواهد بود اگر راست مى‌گوييد وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
39 اگر كافران مى‌دانستند زمانى را كه نه مى‌توانند آتش را از چهره و پشت خود باز دارند و نه يارى مى‌شوند [در آمدن قيامت شتاب نمى‌كردند] لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ
40 بلكه [قيامت‌] ناگهان بر آنها فرا مى‌رسد و مبهوتشان مى‌كند، كه نه مى‌توانند آن را برگردانند و نه به آنها مهلت داده مى‌شود بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ
41 و همانا پيامبرانى هم كه پيش از تو بودند مورد استهزا قرار گرفتند، پس كسانى كه ايشان را تمسخر مى‌كردند، همان عذابى كه مسخره‌اش مى‌كردند دامانشان را گرفت وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون
42 بگو: چه كسى شما را شب و روز از [قهر خداى‌] رحمان حفظ مى‌كند؟ بلكه آنها از ياد پروردگارشان رويگردانند قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ
43 آيا برايشان خدايانى است كه در برابر ما از آنها دفاع كنند؟ [آن خدايان‌] نه مى‌توانند خود را يارى كنند و نه از جانب ما حمايت مى‌شوند أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنفُسِهِمْ وَلَا هُم مِّنَّا يُصْحَبُونَ
44 بلكه ما آنان و پدرانشان را برخوردار كرديم، تا آن جا كه عمرشان طولانى شد [و موجب غرورشان گرديد]. آيا نمى‌بينند كه ما به سراغ زمين مى‌آييم و آن را از هر طرف مى‌كاهيم [و مردمش را مى‌بريم‌]؟ آيا پس آنها پيروزند بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ
45 بگو: من تنها با وحى [الهى و قرآن‌] شما را هشدار مى‌دهم ولى كران چون بيم داده شوند دعوت را نمى‌شنوند قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُكُم بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاء إِذَا مَا يُنذَرُونَ
46 و اگر شمه‌اى از عذاب پروردگارت به آنها برسد، حتما خواهند گفت: اى واى بر ما، به راستى ما ستمكار بوديم وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ
47 و ترازوهاى عدل را در روز رستاخيز مى‌نهيم، پس هيچ كس اندك ستمى نمى‌بيند، و اگر [عملى‌] هموزن دانه خردلى هم باشد آن را مى‌آوريم، و كافى است كه ما حسابرس باشيم وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ
48 و بى‌شك به موسى و هارون [كتاب‌] فرقان داديم كه براى پرهيزگاران روشنايى و يادآورى بود وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاء وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ
49 [همان‌] كسانى كه از پروردگارشان در نهان پروا دارند و از قيامت بيمناكند الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ
50 و اين [قرآن‌] ذكر مباركى است كه آن را نازل كرده‌ايم، پس آيا شما آن را انكار مى‌كنيد وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ
51 و همانا ما از پيش به ابراهيم رشد و كمالش را عطا كرديم و ما به [شايستگى‌] او دانا بوديم وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ
52 آن‌گاه كه به پدر خود و قومش گفت: اين مجسمه‌هايى كه شما به پرستش آنها معتكفيد چيستند إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ
53 گفتند: پدران خود را پرستشگر آنها يافتيم قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِينَ
54 گفت: قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوده‌ايد قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
55 گفتند: آيا [سخن‌] حق را براى ما آورده‌اى يا از بازيگرانى قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ
56 گفت: آرى [حق را آورده‌ام‌]، پروردگارتان پروردگار آسمان‌ها و زمين است كه آنها را پديد آورده و من بر اين [واقعيت‌] از گواهانم قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ
57 و [در دل گفت:] به خدا سوگند پس از آن كه پشت كرديد و رفتيد، قطعا براى بت‌هاى شما چاره‌اى خواهم كرد وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ
58 پس آنها را خرد كرد، جز بزرگشان را، تا به سوى او مراجعه كنند [كه حق را روشن كند] فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ
59 گفتند: چه كسى با خدايان ما چنين كرده است؟ او واقعا از ستمكاران است قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ
60 گفتند: شنيده‌ايم جوانى كه به او ابراهيم گفته مى‌شود از آنها به بدى ياد مى‌كند قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ
61 گفتند: پس او را در برابر چشم مردم حاضر كنيد تا آنها [به جرم او] گواهى دهند قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ
62 گفتند: اى ابراهيم! آيا تو با خدايان ما چنين كرده‌اى قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ
63 گفت: نه، بلكه اين كار را بزرگ آنها كرده است. اگر حرف مى‌زنند از خودشان بپرسيد قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ
64 پس به خويشتن بازگشتند و [به يكديگر] گفتند: در حقيقت شما خودتان ستمكاريد فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ
65 سپس سر افكنده شدند [و گفتند:] تو خوب مى‌دانى كه اينها سخن نمى‌گويند ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ
66 گفت: پس آيا سواى خدا چيزى را مى‌پرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمى‌رساند قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ
67 اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مى‌پرستيد، پس چرا نمى‌انديشيد أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
68 گفتند: اگر مى‌خواهيد كارى كنيد او را بسوزانيد و خدايانتان را نصرت دهيد قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ
69 گفتيم: اى آتش! براى ابراهيم سرد و سلامت باش قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ
70 و خواستند به او نيرنگى بزنند ولى ما آنها را زيانكارتر [و بازنده‌ى اصلى‌] قرار داديم وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ
71 و او و لوط را [با مهاجرت‌] به سوى سرزمينى كه در آن براى مردم بركت گذاشته‌ايم، نجات داديم وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ
72 و اسحاق و يعقوب را به عنوان عطيه به او بخشيديم و همه را شايسته قرار داديم وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ
73 و آنها را پيشوايانى كرديم كه [مردم را] به فرمان ما هدايت مى‌كردند، و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و برپا داشتن نماز و اداى زكات را وحى كرديم و آنان پرستشگر ما بودند وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ
74 و به لوط داورى و دانش عطا كرديم و او را از آن شهرى كه مردمش كارهاى پليد مى‌كردند نجات داديم. به راستى آنها مردمى بدكار و فاسق بودند وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ
75 و او را در رحمت خويش داخل كرديم همانا او از شايستگان بود وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ
76 و نوح را ياد كن آن‌گاه كه پيش از اين ندا كرد و ما او را اجابت كرديم و وى را با خانواده‌اش از آن بلاى بزرگ نجات داديم وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
77 و او را در مقابل مردمى كه آيات ما را تكذيب كردند نصرت داديم، آنها مردم بدكارى بودند، پس همه آنها را غرق ساختيم وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ
78 و داود و سليمان را [ياد كن‌]، هنگامى كه در باره‌ى آن كشتزار كه گوسفندان قوم، شبانه در آن چريده بودند داورى مى‌كردند و ما شاهد حكمتشان بوديم وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ
79 پس شيوه‌ى داورى را به سليمان فهمانديم و هر يك را حكم و دانش عطا كرديم، و كوه‌ها و پرندگان را با داود مسخر كرديم كه با او تسبيح مى‌گفتند، و ما انجام دهنده‌ى اين كار بوديم فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ
80 و براى شما به داود فن زره‌سازى آموختيم تا شما را از خطرات جنگتان حفظ كند. پس آيا سپاسگزار هستيد وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ
81 و تندباد را مسخر سليمان كرديم كه به فرمان او به سوى سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم روان مى‌گشت، و ما به هر چيزى آگاه بوديم وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ
82 و عده‌اى از شياطين براى او غواصى مى‌كردند و غير از آن نيز كارهايى انجام مى‌دادند، و ما مراقب اوضاع آنها بوديم [تا از فرمان سليمان تمرد نكنند] وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ
83 و ايوب را [ياد كن‌]، هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه مرا رنج و عسرت گرفته است و تو از همه مهربانان مهربان‌ترى وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
84 پس دعاى او را اجابت نموديم و آسيب وارد شده بر او را برطرف كرديم، و خانواده‌ى او و نظيرشان را همراه با آنان مجددا به وى عطا كرديم تا رحمتى از جانب ما و تذكرى براى خداپرستان باشد فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ
85 و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را [ياد كن‌] كه همه از صابران بودند وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ
86 و آنها را در جوار رحمت خود در آورديم، همانا آنان از شايستگان بودند وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ
87 و ذو النّون (يونس) را [ياد كن‌]، آن‌گاه كه خشمگين [از ميان مردم خود] برفت و پنداشت كه ما هرگز بر او تنگ نمى‌گيريم، [كه ماهى او را بلعيد،] پس درون تاريكى‌ها ندا در داد كه معبودى جز تو نيست. منزّهى تو. به راستى كه من از ستمكاران بودم وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ
88 پس دعايش را اجابت كرديم و او را از اندوه رهانيديم، و مؤمنان را چنين نجات مى‌دهيم فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ
89 و زكريّا را [ياد كن‌]، هنگامى كه پروردگار خود را خواند: پروردگارا! مرا تنها [و بى‌فرزند] مگذار و تو بهترين وارثانى وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ
90 پس دعاى او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم، و همسرش را براى او شايسته [و آماده‌ى حمل‌] كرديم همانا آنها در كارهاى نيك پيشقدم بودند و با بيم و اميد ما را مى‌خواندند و در برابر ما خاشع بودند فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ
91 و [به ياد آور] آن بانو (مريم) را كه دامنش را پاك داشت، پس از روح خويش در او دميديم و او و پسرش را براى جهانيان آيتى قرار داديم وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ
92 [گفتيم:] اين است آيين شما كه آيينى يگانه است [با يك هدف و يك خدا]، و من پروردگار شمايم، پس مرا بپرستيد إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ
93 ولى آنها امر [دين‌] خويش را ميان خود قطعه قطعه كردند [و فرقه‌ها شدند، ولى‌] همه آنان به سوى ما باز مى‌گردند وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ
94 پس هر كه كارهاى شايسته انجام دهد و مؤمن باشد، سعى او ناسپاسى نخواهد شد، و ما نويسنده‌ى اعمال او هستيم فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ
95 و مردم شهرى كه آن را هلاك كرده‌ايم محال است بازگشتى داشته باشند وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ
96 تا وقتى كه [راه‌] يأجوج و مأجوج گشوده شود و آنها از هر بلندى بتازند حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ
97 و آن وعده‌ى راستين [قيامت‌] نزديك مى‌شود و به ناگاه چشمان كسانى كه كافر شدند خيره مى‌شود [و مى‌گويند:] اى واى بر ما كه از اين روز غافل بوديم! بلكه ما ستمگر بوده‌ايم وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ
98 در حقيقت شما و آنچه غير از خدا مى‌پرستيد، هيزم دوزخيد و همه در آن وارد مى‌شويد إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ
99 اگر اينها خدا بودند وارد جهنم نمى‌شدند، و حال آن كه جملگى در آن ماندگارند لَوْ كَانَ هَؤُلَاء آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ
100 آنها را در آن جا ناله‌هايى [دردناك‌] است و ايشان در آن جا چيزى نمى‌شنوند لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ
101 البته كسانى كه قبلا از جانب ما به آنها وعده‌ى نيكو داده شده، از آن [عذاب‌] دور نگاه داشته شدگانند إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُون
102 صداى دوزخ را نمى‌شنوند و در آنچه دل‌هايشان بخواهد جاودانند لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ
103 آن دلهره‌ى بزرگ‌تر آنها را غمگين نكند و فرشتگان استقبالشان كنند [و گويند:] اين همان روزى است كه به شما وعده داده مى‌شد لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ
104 روزى كه آسمان را چون طومار نوشته‌ها درهم مى‌پيچيم. چنان كه نخستين بار [مخلوقات را] بيافريديم آن را باز مى‌گردانيم. اين وعده‌اى بر عهده‌ى ما است، و ما بى‌ترديد انجام دهنده‌ى آنيم يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاء كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ
105 و همانا در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
106 به راستى در اين سخن براى خداپرستان پيام روشنى است إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ
107 و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ
108 بگو: جز اين نيست كه به من وحى مى‌شود كه خداى شما خدايى يگانه است، حال آيا شما تسليم مى‌شويد قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ
109 پس اگر روى برتافتند، بگو: به همه شما به طور يكسان اعلام كردم و من چه مى‌دانم آيا آنچه وعده داده مى‌شويد نزديك است يا دور فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنتُكُمْ عَلَى سَوَاء وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ
110 آرى او، هم سخن آشكار را مى‌داند و هم آنچه را نهان مى‌داريد مى‌داند إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ
111 و نمى‌دانم، شايد آن [تأخير عذاب‌] براى شما آزمايشى و [مهلت‌] برخوردارى تا زمانى [معين‌] باشد وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ
112 [پيامبر] گفت: اى خداى من! به حق داورى كن [و ظالمان را كيفر ده‌]، و پروردگار ما خداى رحمان، در برابر آنچه توصيف مى‌كنيد، مورد استمداد است قَالَ رَبِّ احْكُم بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ
;