Al-Qasas

Change Language
Change Surah
Change Recitation

Persian: Abolfazl Bahrampour

Play All
# Translation Ayah
1 طا، سين، ميم طسم
2 اين آيات كتاب روشنگر است تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ
3 ما از خبر مهم موسى و فرعون براى مردمى كه ايمان مى‌آورند به درستى بر تو مى‌خوانيم نَتْلُوا عَلَيْكَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
4 همانا فرعون در زمين سربرافراشت و مردم آن را چند فرقه‌اى كرد. گروهى از آنها را به زبونى مى‌كشيد، پسرانشان را سر مى‌بريد و زنانشان را زنده مى‌گذاشت. به راستى كه وى از فسادكاران بود إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ
5 و مى‌خواستيم بر كسانى كه در زمين به زبونى كشيده شده‌اند منّت نهيم و آنها را پيشوايان [مردم‌] گردانيم و ايشان را وارثان [زمين‌] كنيم وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
6 و در زمين قدرتشان دهيم و به فرعون و هامان و سپاهشان چيزى را كه از آن حذر داشتند نشان دهيم وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ
7 و به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير ده و چون بر [جان‌] او ترسيدى به دريايش بيفكن و نترس و اندوه مدار كه ما او را به تو باز مى‌گردانيم و از پيمبرانش قرار مى‌دهيم وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ
8 پس خاندان فرعون او را [از آب‌] گرفتند تا سر انجام دشمن جان آنان و مايه اندوهشان گردد. آرى فرعون و هامان و سپاهشان خطاكار بودند فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ
9 و همسر فرعون گفت: [اين كودك‌] نور چشم من و تو خواهد بود، او را مكشيد، اميد است كه ما را سودى دهد، يا او را به فرزندى بگيريم، ولى آنها خبر نداشتند [چه مى‌كنند] وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
10 و مادر موسى را دل تهى شد، كه اگر دلش را قوى نكرده بوديم تا از مؤمنان باشد چيزى نمانده بود كه راز را فاش سازد وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
11 و به خواهر موسى گفت: از پى او برو. پس او را از دور مى‌نگريست در حالى كه آنها متوجه نبودند وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
12 و ما شير دايگان را از پيش بر او حرام كرده بوديم. پس [خواهرش آمد و] گفت: آيا شما را بر خانواده‌اى راهنمايى كنم كه او را برايتان سرپرستى كنند و خيرخواهش باشند وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ
13 پس او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده‌ى خدا درست است، ولى بيشترشان نمى‌دانند فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
14 و چون به رشد و كمال خويش رسيد و برومند شد، به او حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مى‌دهيم وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
15 و او در وقت سرگرمى اهل شهر، وارد آن جا شد و دو مرد را ديد كه زد و خورد مى‌كردند يكى از پيروان او و ديگرى از دشمنانش بود. آن كس كه از پيروانش بود بر ضد كسى كه دشمنش بود از وى استمداد كرد. پس موسى مشتى بر او زد و كارش را ساخت. گفت: اين كار شيطان است، چ وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ
16 گفت: پروردگارا! من بر خويشتن ستم كردم، مرا ببخش! پس [خدا] از او درگذشت كه او آمرزنده‌ى مهربان است قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
17 گفت: پروردگارا! به پاس نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم شد قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ
18 او در شهر، ترسان و نگران [از تعقيب، آن شب را] صبح كرد. ناگهان [ديد] همان كسى كه ديروز از وى استمداد كرده بود باز هم به فرياد از وى مدد مى‌خواهد. موسى به او گفت: به راستى كه تو آشكارا [ماجراجو و] گمراهى فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِينٌ
19 و چون خواست به سوى آن كه دشمن هر دوشان بود حمله‌ور شود، گفت: اى موسى! آيا مى‌خواهى مرا بكشى، چنان كه ديروز يكى را كشتى؟ تو مى‌خواهى در [اين سر] زمين فقط گردنكشى كنى و نمى‌خواهى از اصلاحگران باشى فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَن تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِن تُرِيدُ إِلَّا أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ
20 و از دور دست شهر مردى شتابان بيامد و گفت: اى موسى! سران قوم در مورد كشتن تو به مشورت نشسته‌اند، پس از شهر خارج شو كه من از خيرخواهان تو هستم وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ
21 پس ترسان و نگران از آن [شهر] بيرون شد و گفت: اى پروردگار من! مرا از قوم ستمكار رهايى بخش فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
22 و چون به جانب شهر مدين روى نهاد گفت: اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت كند وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ
23 و چون به آب مدين رسيد، گروهى از مردم را بر [گرد] آن يافت كه [دام‌هاى خود را] آب مى‌دادند، و پشت سرشان دو زن را يافت كه [گوسفندان خود را] از آب باز مى‌دارند. گفت: كار شما چيست؟ گفتند: [ما به گوسفندان خود] آب نمى‌دهيم تا شبانان [گوسفندانشان را] بازگردا وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ
24 پس براى آن دو [گوسفندانشان را] براى آن دو آب داد، آن‌گاه به سوى سايه برگشت و گفت: پروردگارا! من به هر [رزق و] خيرى كه برايم بفرستى سخت نيازمندم فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ
25 پس يكى از آن دو در حالى كه از روى حيا گام برمى‌داشت نزد وى آمد و گفت: پدرم تو را مى‌طلبد تا پاداش آن كه براى ما آب دادى به تو بپردازد. و چون موسى نزد وى آمد و سرگذشت خود را بر او حكايت كرد، گفت: مترس كه از گروه ستمكاران نجات يافتى فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
26 يكى از آن دو دختر گفت: اى پدر! او را استخدام كن همانا بهترين كسى كه استخدام مى‌كنى، كسى است كه نيرومند و امين است قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ
27 [شعيب‌] گفت: من مى‌خواهم يكى از اين دو دختران خود را به نكاح تو در آورم، به اين شرط كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر ده سال را به پايان رسانى [اختيار] از جانب توست، و نمى‌خواهم بر تو سخت بگيرم، و مرا اگر خدا بخواهد از صالحان خواهى يافت قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ
28 [موسى پذيرفت و] گفت: اين [قرارداد] ميان من و تو باشد كه هر يك از دو مدّت را به انجام رسانيدم بر من تعدى و تحميلى نباشد و خدا بر آنچه مى‌گوييم و كيل است قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ
29 و چون موسى آن مدّت را به پايان رسانيد و با خانواده‌ى خويش راهى [مصر] شد، از جانب كوه طور آتشى ديد! به خانواده‌ى خود گفت: اين جا بمانيد كه من آتشى ديدم، شايد از آن خبرى يا شعله‌اى برايتان بياورم تا گرم شويد فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ
30 پس چون به نزد آتش آمد، از جانب راست وادى، در آن جايگاه مبارك، از درخت ندا داده شد كه: اى موسى! همانا من خداوند، پروردگار جهانيان هستم فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ
31 كه عصاى خود را بيفكن. پس چون ديد آن مثل مارى [به سرعت‌] مى‌خزد، به عقب بازگشت و به پشت سر نگاه نكرد. [خطاب شد:] اى موسى! پيش آى و مترس كه تو از ايمنانى وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ
32 دست خود را به گريبانت ببر تا سفيد [و درخشان‌] و بى‌گزند بيرون آيد و دست و بازويت را به خود بچسبان تا ترس تو فرو نشيند [و مضطرب نباشى‌] و اينها دو برهان از جانب پروردگار توست [كه بايد] به سوى فرعون و مهترانش [ببرى‌]، زيرا آنها قومى نافرمان‌اند اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ
33 گفت: پروردگارا! من كسى از ايشان را كشته‌ام، پس مى‌ترسم مرا بكشند قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ
34 و برادرم هارون از من زبان آورتر است، پس او را با من به عنوان مددكار بفرست تا مرا تصديق كند همانا بيم آن دارم كه مرا تكذيب كنند وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ
35 فرمود: به زودى بازويت را به وسيله برادرت محكم خواهيم كرد و براى شما دو [نفر]، سلطه‌اى قرار خواهيم داد كه با [وجود] آيات ما به شما دست نخواهند يافت شما و هر كه شما را پيروى كند پيروزيد قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ
36 پس چون موسى معجزات روشن ما را براى آنها آورد، گفتند: اين جز سحرى ساختگى نيست و ما اين را در ميان پدران نخستين خود نشنيده‌ايم فَلَمَّا جَاءهُم مُّوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ
37 و موسى گفت: پروردگار من بهتر مى‌داند چه كسى هدايت را از نزد او آورده و [بهتر مى‌داند] عاقبت نيك آن سرا براى چه كسى است مسلما ظالمان رستگار نمى‌شوند وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَن جَاء بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَمَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
38 و فرعون گفت: اى بزرگان قوم! من براى شما معبودى جز خويشتن نمى‌شناسم پس اى هامان! برايم بر گل آتش بيفروز [و آجر بپز] و برجى [بلند] براى من بساز تا شايد به سوى خداى موسى سركشم، و من جدا او را از دروغگويان مى‌انگارم وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ
39 و او و سپاهيانش در زمين به ناحق سركشى كردند و پنداشتند كه ايشان به سوى ما بازگردانده نمى‌شوند وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ
40 پس ما او و سپاهيانش را گرفتيم و آنها را در دريا افكنديم، پس بنگر كه فرجام ستمكاران چگونه شد فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ
41 و آنها را پيشوايانى قرار داديم كه به سوى آتش مى‌خواندند، و روز رستاخيز يارى نخواهند شد وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ
42 و در اين دنيا لعنتى بدرقه آنها كرديم و روز قيامت آنان از [جمله‌] زشت رويانند وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ
43 و به راستى پس از آن كه نسل‌هاى نخستين را هلاك كرديم، به موسى كتاب داديم كه مردم را بصيرت‌ها و هدايت و رحمت باشد، به اميد آن كه ايشان پند گيرند وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
44 و تو در جانب غربى [طور] نبودى آن‌گاه كه امر [پيامبرى‌] را به موسى واگذاشتيم، و از حاضران [در آن صحنه‌] نبودى وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ
45 ليكن ما نسل‌هايى به وجود آورديم و عمرشان طولانى شد [و آثار انبيا فراموش گرديد] و تو در ميان اهل مدين اقامت نداشتى تا [از وضع آنان آگاه باشى و] آيات ما را [در اين مورد] براى آنها [مشركان مكه‌] بخوانى ليكن ما بوديم كه پيامبران را مى‌فرستاديم [و تو را ف وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ
46 و آن دم كه [موسى را] ندا داديم، تو در كنار طور نبودى، ولى [اين آيات‌] رحمتى از پروردگار تو است، تا قومى را كه هيچ انذار كننده‌اى پيش از تو برايشان نيامده است بيم دهى، باشد كه آنها پند گيرند وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
47 و اگر به كيفر آنچه به دست خود پيش فرستادند مصيبتى به آنها نمى‌رسيد، كه سپس بگويند: پروردگارا! چرا رسولى به سوى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم، [تو را به جانب ايشان نمى‌فرستاديم‌] وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
48 پس چون حق از جانب ما برايشان آمد، گفتند: چرا نظير آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است؟ آيا اينان پيش از اين به آنچه به موسى داده شده بود كافر نشدند؟ گفتند: [تورات و قرآن‌] دو جادويى هستند كه پشتيبان يكديگرند، و گفتند: ما به همه كافريم فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِن قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ
49 بگو: پس كتابى از جانب خداوند بياوريد كه از اين دو هدايت كننده‌تر باشد تا از آن پيروى كنم اگر راست مى‌گوييد قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
50 پس اگر تو را اجابت نكردند، بدان كه فقط هوس‌هاى خود را پيروى مى‌كنند و كيست گمراه‌تر از آن كه به غير از هدايت خدا از هواى نفس خود پيروى كند؟ بى‌ترديد خدا مردم ستمگر را هدايت نمى‌كند فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
51 و به راستى براى ايشان، سخن از پى سخن آورديم به اميد آن كه پند گيرند وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
52 كسانى كه پيش از اين [قرآن‌] كتابشان داديم آنها به آن ايمان مى‌آورند الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَ
53 و چون [قرآن‌] بر ايشان تلاوت شود مى‌گويند: بدان ايمان آورديم كه آن درست است و از طرف پروردگار ماست ما پيش از آن هم تسليم بوده‌ايم وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ
54 آنان به پاس آن كه صبر كردند، و بدى را با نيكى دفع مى‌كنند و از آنچه روزى‌شان كرده‌ايم انفاق مى‌كنند، دوبار پاداش داده مى‌شوند أُوْلَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
55 و چون سخن بيهوده بشنوند از آن روى بر مى‌تابند و مى‌گويند: اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست سلام بر شما، ما طالب [معاشرت‌] جاهلان نيستيم وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ
56 در حقيقت تو هر كه را دوست دارى نمى‌توانى [به اجبار] هدايت كنى، ليكن خداست كه هر كس را بخواهد هدايت مى‌كند، و او هدايت پذيران را بهتر مى‌شناسد إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
57 و گفتند: اگر با تو از هدايت پيروى كنيم از سرزمين خود ربوده [و تبعيد] خواهيم شد. آيا آنها را در حرمى امن جاى نداده‌ايم كه فرآورده‌هاى هر چيزى كه رزقى از جانب ماست به سوى آن سرازير مى‌شود؟ ولى بيشترشان نمى‌دانند وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِن لَّدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
58 و چه بسيار شهرهايى را كه [از شدّت رفاه‌] در زندگى خويش طغيان كرده بودند هلاك كرديم، و اين خانه‌هاى آنهاست كه بعد از ايشان جز اندكى مورد سكونت قرار نگرفت، و وارثان، خود ما بوديم وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ
59 و پروردگار تو هرگز ويرانگر شهرها نبوده است تا آن‌گاه كه در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر ايشان تلاوت كند و ما ويران كننده‌ى شهرها نبوديم مگر آن كه مردمش ستمكار بودند وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ
60 و آنچه به شما داده شده است، كالاى زندگى دنيا و زينت آن است، ولى آنچه نزد خداست بهتر و ماندنى‌تر است پس آيا نمى‌انديشيد وَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ
61 آيا كسى كه وعده‌ى نيكو به او داده‌ايم و او ديدار كننده آن است، مانند كسى است كه از متاع زندگى دنيا بهره‌مندش گردانيديم، سپس او روز قيامت از جمله احضار شدگان [براى كيفر] خواهد بود أَفَمَن وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَن مَّتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
62 و روزى كه آنها را ندا مى‌دهد و مى‌گويد: آن شريكان من كه مى‌پنداشتيد كجايند وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ
63 آنان كه حكم عذاب برايشان حتمى شده مى‌گويند: پروردگارا! اينانند كسانى كه گمراهشان كرديم گمراهشان كرديم هم چنان كه خود گمراه شديم. [ما از آنها] به سوى تو بيزارى مى‌جوييم. اينان ما را نمى‌پرستيدند [بلكه هواى نفس خود را مى‌پرستيدند] قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ
64 و گفته شود: شريكان خود را فراخوانيد. پس آنها را مى‌خوانند، ولى پاسخشان نمى‌دهند و عذاب را مى‌بينند [و آرزو مى‌كنند] كاش هدايت يافته بودند وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ
65 و روزى را كه خدا آنها را ندا مى‌دهد و مى‌گويد: فرستادگان را چه پاسخ داديد وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ
66 پس در آن روز خبرها برايشان پوشيده بماند، پس از يكديگر نيز نمى‌پرسند فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنبَاء يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءلُونَ
67 و امّا كسى كه توبه كند و ايمان آورد و به كار شايسته بپردازد، اميد كه از رستگاران شود فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ
68 و پروردگار تو هر چه بخواهد مى‌آفريند و بر مى‌گزيند، و آنها را اختيارى نيست. منزه است خدا و فراتر است از چيزى كه [با او] شريك مى‌كنند وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ
69 و پروردگار تو آنچه را سينه‌هايشان مستور مى‌دارد و آنچه را آشكار مى‌كنند مى‌داند وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ
70 و اوست خداوند جز او معبودى نيست، و حمد در دنيا و آخرت از آن اوست، و حاكميت نيز از آن اوست، و به سوى او بازگردانده مى‌شويد وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
71 بگو: چه مى‌پنداريد؟ اگر خدا شب را تا روز رستاخيز بر شما ادامه دهد، جز خداوند كدامين معبود براى شما روشنى مى‌آورد؟ آيا نمى‌شنويد قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلَا تَسْمَعُونَ
72 بگو: چه مى‌پنداريد؟ اگر خدا روز را تا روز قيامت بر شما ادامه دهد، جز خدا كدامين معبود براى شما شبى مى‌آورد كه در آن آرام گيريد؟ آيا نمى‌بينيد قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ
73 و از رحمت خداست كه شب و روز را براى شما پديد آورد تا در اين [يك‌] بياراميد و [در آن يك‌] از كرم او [روزى‌] بجوييد و باشد كه شكر گزاريد وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
74 و روزى كه [خداوند] ندايشان مى‌دهد و مى‌گويد: كجايند آن شريكانى كه براى من مى‌پنداشتيد وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ
75 و از هر امتى گواهى جدا مى‌كنيم و مى‌گوييم: برهان خود را بياوريد. پس بدانند كه حق از آن خداست و آنچه افترا مى‌بستند از دستشان مى‌رود وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ
76 قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد، و از گنجينه‌ها آن قدر به او داده بوديم كه كليدهاى آنها بر گروه‌ى نيرومند سنگينى مى‌كرد، آن‌گاه كه قوم وى بدو گفتند: سرمستى مكن كه خدا سرمستى كنندگان را دوست نمى‌دارد إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ
77 و در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را بطلب و سهم خود را [نيز] از دنيا فراموش مكن و همان‌طور كه خدا به تو احسان كرده احسان كن و در زمين فساد مجوى، كه خدا فسادگران را دوست نمى‌دارد وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ
78 [قارون‌] گفت: من اينها را از روى علمى كه نزد من است يافته‌ام. آيا ندانست كه خدا نسل‌هايى را پيش از او نابود كرد كه از او قوى‌تر و مال اندوزتر بودند؟ مجرمان از گناهانشان پرسيده نمى‌شوند [و بى‌حساب دوزخ مى‌روند] قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ
79 پس قارون با تجملات خود بر قومش برآمد. كسانى كه طالب زندگى دنيا بودند گفتند: اى كاش، مثل آنچه به قارون داده شده به ما داده مى‌شد واقعا او صاحب بهره‌اى عظيم است فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ
80 و دانش يافتگان گفتند: واى بر شما! پاداش خدا براى كسى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده بهتر است، و آن را جز صابران در نيابند وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ
81 آن‌گاه قارون را با خانه‌اش در زمين فرو برديم و او در برابر خدا هيچ گروهى نداشت كه يارى‌اش كنند و خود از انتقام گيرندگان نبود [كه از خود دفاع كند] فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ
82 و كسانى كه ديروز موقعيت او را آرزو مى‌كردند صبح‌گاه مى‌گفتند: عجبا، مثل اين كه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد گسترش مى‌دهد يا تنگ مى‌گيرد. اگر خدا بر ما منّت ننهاده بوده ما را [نيز به زمين‌] فرو برده بود. عجبا، گويى كه كافران هرگز رستگار نم وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ
83 آن سراى آخرت است كه براى كسانى قرار مى‌دهيم كه در زمين خواستار برترى جويى و فساد نيستند، و عاقبت [خوش‌] از آن پرهيزگاران است تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
84 هر كه نيكى بياورد، براى او بهتر از آن خواهد بود، و هر كه بدى آورد، آنها كه بدى كردند جز آنچه كرده‌اند كيفر نبينند مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
85 بى‌ترديد، همان كه اين قرآن را بر تو واجب كرد تو را به جايگاهت [مكه‌] باز مى‌گرداند. بگو: پروردگارم كسى را كه هدايت آورده و كسى را كه در گمراهى آشكار است بهتر مى‌شناسد إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ مَن جَاء بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
86 و تو اميد نداشتى كه اين كتاب بر تو القا شود، جز اين كه رحمتى از پروردگار تو باشد. پس هرگز پشتيبان كافران مباش وَمَا كُنتَ تَرْجُو أَن يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِّلْكَافِرِينَ
87 مبادا تو را از [تبليغ‌] آيات خدا بعد از آن كه بر تو نازل شده است بازدارند، و به سوى پروردگارت دعوت كن، و زنهار از مشركان مباش وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
88 و با خداوند معبود ديگرى مخوان. خدايى جز او نيست. جز ذات او همه چيز فانى است. فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانده مى‌شويد وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
;